سلام زينب خانوم
خوش به حالت كه رفتي مهد كودك و يه عالمه دوست پيدا کردي!
من هم وقتي کوچيک بودم چند ماه رفتم مهد کودک ولي بعدش يه بمب بي رحم اومد و مهد کودک ما رو خراب کرد. من هم سرم شکست چون شيشه هاي خورد شده ريخت روي سرم!
بعد از اون هم مامانم ديگه اجازه نداد كه من برم مهد كودك.
من هم نتونستم دوستاي زيادي پيدا كنم.
البته بعدش كه رفتم مدرسه و دانشگاه يه عالمه دوست پيدا كردم!
الان هم كه با تو دارم دوست ميشم!