• وبلاگ : نوشته‏هاي زينب كوچولو
  • يادداشت : سلام
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خانم كوچولو

    مي خواستم يه گاز از اون لپات بگيرم!!!!(بابات نفهمه ها) اما نشد كه

    تو هويزه به خاطر تو يه ساعت اعصابم خورد شد. همه دوستام مونده بودن چرا من با ديدن اون صحنه اينقدر اينجوري شدم. دست خودم نيست دل نازكم!

    خدا را شكر بعد كه ديدم سرحالي خيلي خوشحال شدم

    به بابات سلام برسون بگو يه سري به فقير فقرا بزنه!